دانلود رمان بازگشت سه تفنگدار

دانلود رایگان رمان بازگشت سه تفنگدار PDF و APK اندروید با لینک مستقیم
نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوترنویسنده رمان.فاطمه آریایی
سرگردو کیوان و فاطمه و یاسی که تازه از شک در اومده بودن زدن زیر خنده . متین – نخندین خمیر دندون گرون میشه . با گفتن این حرف با حالتی دخترونه ایشی گفت و از کنار سوسک خدابیامرز با وسواس رد شد .سرگرد با خنده سری تکون دادو گفت : سرگرد- این متین از بچگی از سوسک وحشت داشت . کیوان – البته درکنار سوسک از آیدا هم خیلی می ترسه . یاسی و فاطمه زدن زیر خنده و با هم همزمان از روی تخـ ـت پریدن پایین و گفتن : یاسی و فاطمه – دقیقا …گل گفتی . بعد از یکمی شوخی و خنده سرگرد و کیوان رفتن و ماسه تا خواب آلو موندیم .بی توجه به سوسک پرس شده کف اتاق هممون گرفتیم خوابیدیم و به ثانیه نکشیده بود که چشمامون سنگین شد و خوابمون برد . خانم علی بابایی بیدار شدیم .قرار بودش اول بریم دریا .یه مانتو کرم رنگ با ، صبح با صدای نکره خانم ناظم شلوار لی و شال قهوه ای پوشیدم .یاسی هم یه تونیک مخلوطی از رنگ های سفید و سرمه ای و مشکی با یه ساپورت مشکی و شال مشکی قرمز پوشید .فاطمه هم یه مانتو قرمز رنگ و یه شال همرنگش با رگه های طلایی پوشید .به سمت پایین رفتیم .همه بچه ها کم و بیش آماده شده بودن .همون موقع در ویلا زده شد .خانم پرورشی درو باز کردش .اوف چه جیگرایی .متین با یه تیشرت مشکی و شلوار کتون مشکی و کیوان هم که ست آبی زده بودش .متین برگشت سمت من و منتظر نگام کردش .گمونم انتظار داشت که ازش تعریف کنم .منم با کمال پرویی گفتم : من- گودزیلا بود به دراکولا نیز آراسته شد . با این حرفم چشماش گرد شد .سرگرد هم یه پالتوی مشکی پوشیده بود .آقا من این سرگرد و تور کنم خیلی حال میده .رو به سرگرد گفتم: من – سرگرد چه دختر کش شدین .برعکس این دوتا گودزیلا . سرگرد خنده ای کرد و برای متین و کیوان چشم و ابرو اومد .کیوان قیافش رو مظلوم کردو گفت: کیوان – آیدا …دلت میاد ؟ …من که کاریت نداشتم . من – الان می خوای مثلا خرم کنی آیا
دیدگاه خود را بگذارید