دانلود رمان سرگرد راتین

دانلود رمان سرگرد راتین

دانلود رایگان رمان سرگرد راتین PDF و APK اندروید با لینک مستقیم

نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوترنویسنده رمان.پری عاشق

چکیده ای از رمان.

گلوله خورده به کتفش خیلی عمیق نبود، در آوردیمش، احتمالا امشب دیگه تا نزدیکی های صبح به هوش نیادا
* – می خوام یه اتاق خصوصی داشته باشه، لطفا خودتون هم دکتر معالجه اش باشید. پرستار هم یه خانوم مطمئن می خواما
دکتر:
– باشه به پرسنل می گم، خودمم یک نفر رو معرفی می کنم. تشکری کردم و برگشتم سمت نیمکت. از خستگی چشمام رو بسته بودم که احساس کردم کسی کنارم نشست. چشمام رو که باز کردم ستوان حکمترود پدم با لباسں شخصی، با دیدن چشمالی بازم ھول شد،
حکمت:
– سلام قربانا
مU”
– سلام، تو این جاچی کار می کنی؟
ܫܥܚܒܙ:
– خبر تیراندازی رو شنیدم، درخواست یه سرباز کرده بودین، منم اومدم بیمارستانا
مU”
– تو چرا او مدی؟ طرف یه پسر جو و نه !
ܗܟܥܚ:
– ولی دکتر گفت یه دخترها از جام بلند شدم و رفتم سمت اتاقی که بعد از عمل برده بودنش، پرستاری که اون جا بود، خواب آلود اجازه داد برم داخل، حکمت هم دنبالم اومد، چند تا تخت بود که جلوش پرده کشیده بودند.
عمر:
– تو این طرف رو نگاه کن من اون طرف !
حکمت:
– من کہ نمی شناسمشں!
مU:
– سواد که داری تابلوی بالای تخت رو بخوون. گفتم هویتش هنوز نامشخصه ! با اخم دو تا پرده رو زد کنار اسم داشتند، سمت من یک پرده دیگه مونده بود، پرده رو آروم زدم کنار روی تابلو نوشته بود ناشناسا خودش بود، صورتش رنگ پریده بود. رفتم نزدیک تر، صورت گرد و سفیدی داشت. ابروهای خوش رنگ قهوه ای، بینی سر بالا و متناسب، لبای
کوچیک قلوه ای که بی رنگ بودند، فقط لوله تنفسی که توی دهنش کرده بودند یه کم توی ذوق می زد. چشماش هم که بسته بود ولی مژه های..

چه امتیازی به این رمان میدی ؟

برای امتیاز دهی کلیک کنید

میانگین رای 4.2 / 5. تعداد رای ثبت شده : 17

اولین نفر باشید که رای می دهید !

پخش آنلاین موزیک دانلود آهنگ با کیفیت خوب 128دانلود رمان سرگرد راتین

دیدگاه خود را بگذارید

    کانال تلگرام مای ناول