دانلود رمان شکست ناپذیر

دانلود رایگان رمان شکست ناپذیر PDF و APK اندروید با لینک مستقیم
نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوتر
نویسنده رمان. فرشته
چکیده ای از رمان.
مقنعه ام رو سرم کردم و جلوی آینه رفتم تا مرتبش کنم. صدای کلافه ی مامانی بلند شد.
مامانی: الینا جان زود باش دیگه. عروسی که نمیخایم بریم مادر!
لبخندی زدم و بلند گفتم: باشه مامان جون اومدم دیگه، بابا چند بار بگم دیر رسیدن بهتر از زشت رسیدنه!
خاله نگار اومد دم در اتاق و گفت: خاله جان انقدر زبون نریز. دیر میشه ها، ساعت ۴ شد.
چادرم رو از جالباسی برداشتم و روی سرم مرتب کردم. با لبخند برگشتم طرفه خاله و گفتم: بریم. رفتم توی هال.
مامانی روی کاناپه نشسته بود و با تسبیح سبزش صلوات میفرستاد. با لبخند رفتم طرفش و بـ ــوسه ای روی
لپ های گلیش انداختم. گفتم: بریم خوشگل خانوم؟ با همون لبخند همیشگیش نگاهم کرد و روی پیشونیم
بـ ــوسه ای نشوند. کمکش کردم تا بلند شه و به طرف دره هال حرکت کردیم.
دیدگاه خود را بگذارید